سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خداوند سخاوت مندانه نعمت را برای ملت ایران تمام کرده است. طبیعت چهار فصل، منابع طبیعی زیر زمینی و رو زمینی، جغرافیای طبیعی و سیاسی عالی، منابع انسانی مستعد و سخت کوش، اما اندکی کم تدبیر... . یکی از این منابع خدادادی که به برکت سخت کوشی و هوشمندی مردم حاشیه کویر از صدها و شاید هزاران سال پیش شناخته شده و مورد بهره برداری قرار گرفته است "چاله های سنبک" است.

از دوران بچگی اسم چاله سنبک را زیاد شنیده بودم، خصوصا ایام تابستان و فصل هندوانه. آخه آن زمانها مانند حالا نبود که در همه فصل های سال، همه میوه جات و صیفی جات، تر و تازه تو بازار پیدا بشه. فصل هندوانه، تابستون بود و برای هندوانه شب چله و یا استفاده های دارویی، از هندوانه های تابستان ذخیره می شد. و از همه با دوام تر هندوانه های چاله بود، بواسطه داشتن پوست ضخیم، واز این نظر هم شهرت داشت.

چاله های سنبک واقع درکویر مرکزی ایران و حدود 15 تا 20 کیلومتری شهر بیدگل در جهت شمال شرقی می باشد.  شیب زمین از دامنه کوه های کرکس به طرف بیابان ادامه داره، و وجود لایه های سخت زمین که باعث ایجاد مخازن آب زیر زمینی می شود در نزدیک سطح زمین ، باعث شده منطقه چاله سنبک دارای مخازن آبهای زیرزمینی نزدیک به سطح باشد.  بطوری که با کندن گودالی به عمق یک تا یک و نیم متر به آب شیرین و آشامیدنی می رسید. این در حالی است که چاله های سنبک فقط چند کیلومتر، با دریاچه نمک که معادن استخراج نمک در حوالی "قلعه مرنجاب" در آنجا قراردارد،  فاصله دارد.

از دوران باستان تا کنون کشاورزان از این ویژگی برای کاشت دیم استفاده می کرده اند. ولی بعلت حضورفراوان ریگهای روان بیابان در منطقه و غفلت ازتثبیت آنها، با هر طوفان یا باد شدید، مقدار زیادی از ماسه های روان به داخل چاله ها سرازیر می شود و هر سال قبل از کشت باید شن های روان با بیل و بصورت دستی به بالای چاله آورد ه شود که کاربسیارسختی است.  از طرفی با پیشرفت تکنولوژی ومکانیزه شدن کارها، بهمراه وفور نعمت به برکت فروش نفت ، و شیوع تن پروری، رفته رفته از کشاورزان چاله سنبک کاسته شده و می شود، مگر اینکه چاره ای اندیشیده شود. مثلا به مدد نیروی کارگران ( افغانی ) چاله های سنبک احیا شود که با احتساب درامد حاصل از فروش هندوانه آنهم در فصل تابستان که انواع هندوانه ها به وفور و قیمت ارزان یافت می شود، اقتصادی نمی نماید.  مگر اینکه با برنامه ریزی و جذب توریست بتوان به احیا میراث نیاکانمان، که از پس صد ها بل هزاران سال قبل به ما رسیده، بپردازیم.  اکنون عده ای کشت چاله های سنبک را بعنوان سرگرمی و تفریح انجام می دهند نه برای امرار معاش یا حفظ طبیعت ومیراث پیشینیان و از این حرفها.  در اینصورت فلسفه وجود ی چاله ها و نقش حیاتی آنها در زندگی و فرهنگ و تمدن مردم حاشیه کویر کم رنگ می شود.

دیم کاران چاله سنبک, این میراث کهن را که از نسل های پیشین به ما رسیده حفظ می کنند. نسل های پیشین به ضرورت و نیاز و هوشمندی و تلاش دریافته اند که این گوشه از کویرو در حصار ریگهای روان و گرمای کشنده تابستان کویرو در جایی که میزان بارندگی سالانه بسیار ناچیز است، و شاید منابع زیرسطحی آب به مدد پستی زمین منطقه سنبک و ادامه لایه های سخت زمین از دامنه کوهپایه های کرکس بوجود امده و می آید، می توان کشاورزی نمود. مهم ابتکار کشف  این منابع و ابداع بهره گیری از آن در دوران کهن میباشد، که مردم هر منطقه باید منابع غذایی خود را از طبیعت همان منطقه جغرافیایی تولید می کرده اند، بوده است. 

در قدیم برای رفتن به چاله سمبک باید پیاده و با پای برهنه از ریگزارها عبور می کردند. با توجه به طبیعت خشن بیابان در تابستان، بیشتر شبها و در نور ماه حرکت میکرده اند و درهر سفرخصوصا مواقع آماده سازی چاله ها برای کشت، چند شبانه روز در چاله اقامت می نموده اند. آرامش و سکوت بیابان خصوصا درشبهای پر ستاره کویر که ستاره ها بیشتر از هر جای دیگر خود را به زمینیان نزدیک می کنند، صفای روح و طبع لطیف کویر نشینان را به ارمغان آورده است. افق وسیع بیابان و دامنه های بیکران کویربهمراه خشونت و گرمی شن های روان ، نبوغ و استعدادهای خارق العاده، بهمراه روحیه سخت کوشی و مبارز همراه با مهرورزی وهمکاری در کویرنشینان را پرورانده است.

در چاله     ها محصولاتی چون     هندوانه، خربزه، پنبه و گل آفتابگردان کشت می شده است، اما بهترین محصولی که خوب     جواب داده و بیشترین سطح تولید را داشته، هندوانه است    .    زمان کشت محصول هندوانه را نیمه اول فروردین ذکر کرد و برداشت این محصول از ماه مرداد شروع می شود.

برای آماده سازی چاله ابتدا باید ریگهای نا خوانده از چاله خارج شوند. ریگهای روان در اثر توفان های متعدد کویر، براحتی چاله ها را انباشته مینمایند.  با حمل ریگها به بالای حصار ماسه ای چاله،  آماده کردن چاله برای کشت شروع می شود. پس ازاستحصال زمین وفراهم شدن شرایط مساعد ، ابتدا گودالی استوانه ای به قطر40 سانت تا نیم متر و به عمق یک تا یک و نیم متر حفرمیشود تا حدی که منفذهای نفوذ آب یا به تعبیری چشمه های میلیمتری به درون گودال جاری شود.  بعد از آن گودال های متوالی به فاصله حدودا یک متر از یکدیگرحفر میشود، بطوریکه خاک گودال بعدی گودال قبلی را پر می نماید، بدین ترتیب هم زمین آیش می شود، یعنی خاک از سطح به زیرزمین واز زیر زمین به سطح می آید، و هم خاک مرطوب و گل آلود زیر زمین به سطح زمین اورده می شود.  در اینصورت کاشت تخم هندوانه در خاک مرطوب محل گودال ها ، نیازی به آب یاری نخواهد داشت. حفر گودال ها به ترتیب گفته شده در چند ردیف و بسته به وسعت زمین چاله ایجاد می شود. بعضی از کشاورزان برای اینکه محصول بیشتر و بهتری بدست آورند در مرکز مربع هایی که از ایجاد گودال های پر شده، بوجود آمده ، گودال هایی حفر و داخل انها کود حیوانی میریزند و روی آن را با خاک می پو شانند. بدین ترتیب در تولید این محصول کود شیمیایی استفاده نمی شود ، و هندوانه بدست آمده خواص دارویی بسیاری هم دارد. 

ضمنا در حاشیه هر چاله گودالی به قطر نیم متر و عمق یک تا یک ونیم متر برای تامین آب آشامیدنی کشاورز حفر می شود وبا در پوش و پارچه پوشانده می شود تا از ورود خاشاک و نفوذ حیوانات به آن جلو گیری می شود. آب زلال و شیرین و قابل شرب پس از ته نشین شدن ماسه ها آماده نوشیدن و طبخ چای و غذا می باشد.

اکنون چاله برای کشت آماده است. چند روز بعد در خاک مرطوب داخل گودال ها  تخمه هندوانه کاشته می شود.  پس از کاشت و سبز شدن تخمه ها ، ریشه آنها بسهولت از میان خاک های نرم به طرف عمق زمین نفوذ کرده و با رسیدن به مخزن طبیعی آب زیر زمینی، در گرمای تابستان کویر، نیازی به آبیاری نخواهد بود.  کشاورزان هر از گاهی به چاله ها سرکشی می نمایند، برای وجین کردن بوته ها و هدایت آنها و مرتب کردنشان تا درهم نپیچند و در صورت بهم ریختگی در اثر باد، آنها را مرتب نمایند، وهمچنین خاشاک یا سفال گزاری زیر بوته ها، تا در اثر گرمای ماسه های داغ در طول روزهای گرم و آفتابی کویر، بوته ها نسوزند. مراقبت های پیاپی از چاله در مقابل حیوانات و جانوران موذی، بعمل می آید تا محصول اوایل تیرماه به دست آید.

 هندوانه‌های درشت چاله در مقایسه با هندوانه‌های کشت آبی معمولی و بومی منطقه ، پایین بودن میزان قند موجود در آن، وداشتن پوست ضخیم از ویژگیهای هندوانه چاله سنبک کویر آران و بیدگل است.

پدیده  کشت صیفی جات و به ویژه هندوانه در منطقه ای کویری و بدون باران،  درجای دیگری از جهان گزارش نشده است. براساس اطلاعات کسب شده، کشت کاملا طبیعی و عدم استفاده از کودهای شیمیایی، و تلاش دوست داران طبیعت در منطقه، دفتر تسهیلات محیط زیست جهانی را به صحنه آورده است، واین دفتر با هدف احیا و توسعه چاله های سنبک و بازگشت دیمکاران به منطقه، ابرازعلاقه مندی و آمادگی برای کمک به چاله سنبک نموده است. نماینده دفتر توسعه و برنامه ریزی سازمان ملل در ایران نیز از چاله های سنبک بازدید کرده است. و پس از این بازدید "صندوق توسعه و احیای چاله های سنبک" تاسیس شده است. 

به نظر می رسد جای یک فیلم مستند برای معرفی "چاله های سنبک" خالی است. همچنین لازم است سازمان میراث فرهنگی و گردشگری برنامه ریزی اقدامات عملی برای فراهم آوردن تسهیلات و امکانات برای جذب توریست و دوست داران طبیعت را بعمل آورد.  انشا الله.
  

ضمنا "چاله سنبک" و ریگ نوردی بهمراه خانواده از برنامه های نوروزی امسال ما هست. اگه از طبیعت بکر و بیابان و ماسه بادی لذت می برید، چاله سنبک را حتما تو برنامه داشته باشید، البته تو فصل بهار.  یادتان باشد در چاله سنبک و بر روی ریگهای روان با پای برهنه عبور کنید، چون هم ماساژطبیعی کف پا هستش و هم اینجوری طبیعت را بهترحس می کنید.

برای ملاحظه "چاله سنبک" از نگاه مطبوعات به "روزنامه جام جم 28/03/1390 ص 15 " و "ماهنامه فرهنگی – اجتماعی استان اصفهان شماره 76 مردادماه 1389" مراجعه فرمایید.


 جمعه 90/12/26ساعت  12:15 صبح   م. رسول زاده 
  نظر شما چیه؟()

عصر جمعه گذشته ( 19/12/1390 ) به پیشنهاد آقا سینا ( پسرم ) زدیم بیرون برای ریگ نوردی در ریگستان های اطراف شهرستان آران و بیدگل. به سینا پیشنهاد دادم بریم چاله سنبک، هم فاله و هم تماشا. اما در حوالی پنج کیلو متری چاله سنبک درتلهً ریگهای روان که بواسطه بادهای موسمی روانه جاده باریک و خاکی و بدون تابلوی راهنما ی چاله سنبک شده بودند و جاده را مسدود کرده بودند، گرفتار شدیم. تلاش کردیم با دست ریگها را کنار بزنیم، اما نشد، بر عکس بیشتر ماشین در ریگ فرو رفت.  خورشید خانم در حال جمع کردن گیسوان طلاییش و رفتن به پشت کوه های کرکس بود. بدین معنی که شب و سرمای کویر در حال پیشروی هستند. سرمای شب های کویر می تواند به کشندگی گرمای روز هایش باشد. بنا براین پس از تلاش فراوان و بکار گرفتن همه تکنیک هایی که بلد بودیم و درمانده شدن، خسته و ناامید ، سینا با پای پیاده مسیر برگشت را در پیش گرفت تا از چند خانواده  که درمسیر امدن مشاهده شان کرده بودیم کمک بگیرد. خیلی زود کمک رسید و اتفاقاٌ آشنا هم بودند. در میان ایشان مشاور تربیتی دوران دبیرستان سینا هم تشریف داشتند.  با کمک نیسان و طناب، ماشینما ن را از تله ریگهای روان رها نمودند. بعد هم ما را به صرف چای آتشی مهمان کردند که بسیار خوش طعم و به موقع بود و خیلی هم چسبید.  پس از خدا حافظی به طرف خانه مراجعت کردیم . همین جا یک بار دیگه از آقای ارشدی و دوستانشون صمیمانه تشکر می نمایم.

شما هم اگه خواستید به کویر بروید، حتما وسایلی از قبیل بیلچه و طناب و کبریت و آب و لباس گرم و غیره را با خودتون ببرید. ضمنا تنها هم نروید، چند تا ماشین باتفاق هم حرکت کنید. و ریگهای روان را هم اصلا دست کم نگیرید.

چی شد که به طرف چاله سمبک کشیده شدیم؟  ماجرا از این قراره که ،دویا سه سال قبل برای اولین مرتبه من بهمراه همسرم و سنا خانم و سها خانم ( دو دخترم ) در تعطیلات عید و به بهانه  تور رالی که به ابتکار کمیته فرهنگی – ورزشی شهرداری منطقه 2 شهرستان آران و بیدگل برگزار می شد، به چاله سنبک رفتیم. ابتکار بسیار جالبی بود، چون خیلی ها برای اولین بار بود که به این طبیعت بکر و زیبا می آمدند، از جمله خود من، البته آقا سینا در اون سفر همراه ما نیامد.  

 چند روزی از عید گذشته بود، هوای بهاری و بسیار پاکیزه کویرکه دریغ از یک سی سی آن در تهران، و آفتاب گرم بهاری که در خنکای قبل از ظهر ریگهای در حال گرم شدن بیابان، بسیار دلپذیرمی نمود. منظره تعدادی چاله به وسعت های متفاوت، که بطور متوسط هر کدام به اندازه یک زمین بسکتبال، کمی بزرگتر یا کمی کوچکتر، هر کدام در حصار تپه های ماسه بادی احاطه شده بودند. و یکی دو چاله پوشیده از علف های هرز و نی و تعدادی درخت مشاهده می شد و وجود برکه یا چشمه ای را تداعی می نمود، در حالی که اثری از آب یا چاه آب یا قنات یا  آب روان یا حتا ردی از آبرسانی سیار دیده نمی شد.

جمعیت نسبتاٌ زیادی آمده بودند و عمد تاٌ هم از هم ولاتیی های مقیم تهران و اصفهان و دیگر شهر ها که ایام عید برای دید و بازدید به وطن خودشون می آیند.    در ادامه هم همه شرکت کنندکان در رالی برنده اعلام شدند، ولی چون تعداد جوایز محدود بود بین شرکت کنندگان قرعه کشی شد و یک عدد گلیم فرش ماشینی حدودا یک متر مربعی هم نسیب ما شد که سها خانم به نمایندگی از طرف خانواده اونو تحویل گرفته بود. 

نیمه اول فروردین و موقع آماده ساز ی چاله ها برای کشت هندوانه ، به یکی از چاله ها که چند نفر در حال کار بودند رفتم و در حالی که شیوه کار آنها را از نزدیک مشاهده می کردم ،  سوالاتی هم پرسیدم .  

 

نیمه اول فروردین بود و موقع آماده ساز ی چاله ها برای کشت هندوانه ، به یکی از چاله ها که چند نفر در حال کار بودند رفتم و در حالی که شیوه کار آنها را از نزدیک مشاهده می کردم ،  سوالاتی هم پرسیدم.

دیروزتصمیم گرفتم فکر معرفی "چاله های سنبک"  را عملی کنم وپس از گشت مختصری در چراغ جادوی مدرن و ملاحظه نوشته های مختصری که غول چراغ جادو( اینترنت)برام فراهم آورد، به جمع بندی رسیدم که در پست بعدی برایتان نقل می کنم.

به یاری خدا


 چهارشنبه 90/12/24ساعت  3:37 عصر   م. رسول زاده 
  نظر شما چیه؟()

تا حالا اندر مزایا! و فواید! حجاب برتر! ( چادر آنهم از نوع مشکیش ) کتابها و مقالات وسمینارها و سخنان بسیاری رفته است. اما با اطمینان میگم که به این یکی فایده! که امروز صبح دیدم هیچ جایی اشاره نشده است. با تاکسی از خیابان فاطمی به طرف میدان فاطمی ( محدوده طرح ترافیک )، وارد کوچه مسجد که شدیم، راننده خوش ذوق تاکسی توقف کرد و اشاره کرد به یک زانتیا نقره ای رنگ که به آرامی به داخل کوچه اومد در حالی که یه خانم چادری با ژستی که مثلا داره ماشین را از عقب هل می ده، چادرش را باز کرده بود تا پلاک ماشین از چشم نامحرم دوربین های راهنمایی و رانندگی در امان باشه و بعد از رد کردن پیچ کوچه سوار ماشین شد و رفتند. احتمالا تو خیابان و قبل از اینکه زانتیا وارد کوچه مسجد بشه، خانمه جلو ماشین راه می رفته مثلا یه خانم محترم که داره از حاشیه خیابان رد می شه و راننده زانتیا هم مثلا یک شهروند متمدن که با حوصله داره عبور یک عابر محجبه را احترام می گزاره، تا سر کوچه اونو مشایعت می کنه ووقتی هم زانتیا می پیچه داخل کوچه خانمه اونو مشایعت می کنه که شرحش را در بالا گفتم.


 دوشنبه 90/12/22ساعت  8:28 صبح   م. رسول زاده 
  نظر شما چیه؟()

اخیرا" نظریه پردازان غربی، تئوری تعلق منابع زمین به همه زمینیان را مطرح میکنند و معتقدند که منابع طبیعی زمین نباید در انحصار جمعیت محدود ساکن منطقه یا کشوری که منابع درآن قرار دارد باشد، و لازم است که همگی از منابع طبیعی زمین سهم ببرند . بعبارت ساده ترمی خواهند همه مرزهای جغرافیایی برداشته شود و تمام دنیا یک حکومت و یک دولت و یک رئیس جمهور داشته باشد و معلوم است که آنهم از جنس آمریکایی!!!. این موضوع همان چیزی است که حتی روسیه که وارث ابر قدرت شوروری سابق است ، را نگران منابع خودش و حراست از آن نموده است.  به سخن PUTIN     رییس جمهور تازه انتخاب شده روسیه که چند روز قبل انتخابات آن برگزار گردید توجه نماییم.

    “Russia needs to modernize its military arsenals to deter others from grabbing its resources.”    

    ( روسیه برای بازداری دیگران از ربودن منابعش باید توان نظامی خود را بازسازی نماید. ) موضوع چیست که روسیه با آن توان اتمی و نیروی نظامی، باید در صدد تقویت نیروی نظامی خود باشد و از چشم طمع دیگران به منابعش نگران است ؟

آیا همین نگرانیها نبوده است که کشورهای اروپایی به اتحادیه اروپایی روی آورده اند تا در برابر آمریکا به توان بالاتری برسند ؟ و تعدادی از این کشورها سعی در تحمل فشارها و کشیدن بار تعدادی از اعضای ورشکسته اتحادیه را دارند .

معلوم است که قدرتمندان دنیا بدنبال تقسیم منابع خود بین ضعیفان دنیا نیستند ، پس قطعاً می خواهند تا منابع دیگر کشورها را تصاحب نمایند،   و برای رسیدن به مقاصد خود شعار های ظاهر فریبی را ردیف می نمایند و برای رسیدن به هدف هر وسیله ای را توجیه می نمایند.

دررسانه ها و مطبوعات معتبر غربی هر روز این طور القا می شود که غرب روز به روز حلقه محاصره ایران را تنگ تر می نماید و برای حمله به ایران آماده می شود . البته این جزئی از جنگ روانی است و مقدمه زمینه سازی برای آمادگی افکار عمومی دنیا است تا درصورت فراهم شدن شرایط , حمله متحدین غربی به یک کشور ضعیف پذیرفتنی باشد.  

کافی است روزهای مشرف به حمله آمریکا به عراق را به یاد آوریم که چگونه افکار عمومی برای حمله آمریکا به عراق لحظه شماری می کرد .

فشارهای غرب به ایران در سه محور متمرکز شده است.    

       I.             تلاش ایران برای دستیابی به سلاح هسته ای   

     II.            صدور تروریزم دولتی

 III.            حقوق بشر

در مورد ایران و سلاح هسته ای ، اخیراً وزرای دفاع و امور خارجه آمریکا و چند روز قبل آقای اوباما رسماً اعلام داشتند که ایران تصمیم به ساخت بمب اتمی نگرفته است . آیا این بدان معنی است که آمریکا از حمله به ایران منصرف شده و بدنبال هموار کردن راه مذاکره و رسیدن به تفاهم با ایران است ؟ یا اینکه آمریکا با توجه به افکار عمومی دنیا که کشورهای بسیاری حقوق استفاده صلح آمیز ایران از انرژی هسته ای را مشروع می دانند ، درحال پرده برداری از نیت واقعی خود یعنی براندازی حکومت ایران است ؟ و به صراحت می خواهد بگوید که حکومت هایی که با منافع غرب همراه نیستند باید عوض شوند ؟

بحث های حقوق بشر و صدور تروریزم ، موضوعاتی نسبی هستند. بدین معنی که هر کس زورش بیشتر است و صدایش بلند تر، دخالت خود در دیگر کشورها را کمک به انقلاب و انقلابی گری وحقوق بشر می خواند و کمک های دیگران را صدور تروریزم و سرکوب گری می نامند . برخورد قدرت مندان با مردمشان ، مقابله با اغتشاش و آشوبگری است و مقابله دیگران با هرج و مرج داخلی ، سرکوبگری است .

برای نمونه خیزش های عربی از نگاه آمریکاییها برای سلطه بر منطقه پسندیده است؛ اما برخورد آنها در همه کشورهای عربی تحت شعار متمدنانه پیش نمی‌رود.  در لیبی به جای برقراری دموکراسی و دفاع از حقوق اقلیت،‌ کنار زدن مخالف و کودتا مشاهده ‌شد . در مصر تا به حال کودتا پیروز شد است و وقایع یمن و بحرین حاکی از برخورد دو گانه و متناقض آمریکاییها با جنبش های مردمی است. وقایع سوریه تکرار سناریوی لیبی است.   برخورد غرب با ایران نیز بر سر پرونده هسته‌ای را می توان در همین مجموعه ارزیابی ‌کرد .

تحول در ادبیات آمریکایی ها از عبارات "آمریکا از تمام گزینه ها برای جلوگیری از تبدیل شدن ایران به یک قدرت هسته ای استفاده خواهد کرد" و "سیاست ما ممانعت از کسب تسلیحات هسته ای توسط ایران است" و "تمام گزینه ها روی میز است".   به زمزمه های از قبیل " به نظر می رسد اوباما مایل است بپذیرد که دستیابی ایران به فناوری هسته ای امری اجتناب ناپذیر است" و  باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا بر حل مسئله هسته ای ایران از طریق دیپلماتیک تاکید می کند" و "از پرگویی های جنگ طلبانه جمهوری خواهان علیه ایران به شدت انتقاد می کند", تغییر در هدف نیست بلکه تغییر تاکتیکی احساس می شود.

زیرا جاییکه موضوع مورد بحث را می توان با مقیاسی اندازه گیری نمود ، باید آن را به موضوعی مفهومی و نسبی و غیر قابل اندازه گیری تغییر داد . از این روی موضوع سلاح هسته ای ایران که می تواند راستی آزمایی شود باید به کنار رود و بحث های تروریزم و حقوق بشر و تحدید برای امنیت منطقه پیگیری شود تا بتوان بهانه تجاوز به یک کشور ضعیف را بوجود آورد و منابع آن را یک جا بلعید.

 

البته نیت واقعی ابر قدرتهای غربی سلطه بر منابع طبیعی و انسانی تمام دنیا است . اخیراً آقای پوتین رئیس جمهورجدید روسیه پس از 8 سال نخست وزیری که در ادامه 8 سال ریاست جمهوری ایشان بوده، اعلام نموده که روسیه باید توان نظامی خود را افزایش دهد تا بتواند از منابع و منافع خود دفاع کند . چرا روسیه با آن توان اتمی و نیروی نظامی در صدد تقویت نیروی نظامی خود است و از چشم طمع دیگران به منابعش نگران است ؟ چرا تصاحب منابع دنیا از چنین اهمیت بالایی برخوردار است؟

ایران برای آمریکا از آن جهت اهمیت حیاتی می یابد که بعنوان مثال منطقه خاورمیانه که بیش از 40% از انرژی دنیا را تأمین می نماید، با بدست آوردن ایران، تماما" تحت سلطه آمریکا قرار می گیرد، در حال حاضر انرژی فسیلی بعنوان حیاتی ترین منبع انرژی دنیا ، گلوگاه کشورهای صنعتی و بعبارتی تمام دنیاست؛ زیرا به خطر افتادن تأمین انرژی مورد نیاز کشورها، تمام صنعت و اقتصاد و حتی ماشین جنگی آنها را با چالش حیاتی مواجه می سازد . بنابراین اگر آمریکا یا هر قدرت دیگری بتواند کنترل انرژی مورد نیاز دنیا را در اختیار داشته باشد به نوعی کنترل دنیا را در دست خواهد داشت . بعنوان نمونه اگر کشوری مانند ژاپن نتواند انرژی مورد نیاز خود را تأمین نماید ، کل صنعت و اقتصادش سقوط خواهد کرد . لذا مجبور می شود کاملاً همراه باخواست و تمایل کسی که کنترل انرژی را در اختیار دارد حرکت کند . به همین دلیل چین و هند و اروپا هم چنین وضعیتی دارند .  

با این تحلیل کشورهای صنعتی جهان از جمله اروپا ، چین ، ژاپن و غیره مایل نیستند که کنترل انرژی دنیا به دست آمریکا بیفتد . به عبارتی با تک قطبی شدن دنیا موافق نیستند .

اگر چین و روسیه در شورای امنیت با قطعنامه های آمریکا و متحدانش مخالفت می نمایند ، بدلیل منافع و مصالح خود است ، نه به دلیل ارتباط سیاسی و اقتصادی آنها با ایران ، چون حجم مبادلات این کشورها با ایران درمقابل مبادلات تجاری با امریکا بسیار ناچیز است .

همچنین دلیل انسان دوستانه و علائق عاطفی هم در میان نیست .

با نگاه با تمایل آمریکا به تک قطبی کردن دنیا ، حتی دوستان آمریکا نیز نگرانیهای خود را دارند . مثلاً کانادا با منابع عظیم آبی و فسیلی بدلیل وسعت و تراکم جمعیتی قلیل خود از یکه تازی آمریکا باید نگران باشد که ممکن است روزی توسط آمریکا بلعیده شود، و شاید جذب مهاجر از سراسر دنیا یکی از استراتژیهای دفاعی آنها باشد .

 

پوتین نیز در جریان مبارزات انتخاباتی خود با طرح نظریه‌های توطئه، کشورش را بر ای مقابله با دست‌نشاندگان غرب فرامی‌خواند. پوتین با انتشار مقاله‌ای تحت عنوان "جایگاه روسیه در جهان در حال تغییر" ، نکات کلیدی را عنوان می کند که به نظر می‌رسد نقشه راه دروه جدید روسیه را ترسیم می‌کند. او دو اصل اساسی غیرقابل قبول بودن استفاده نامتناسب از زور و رعایت اصول بنیادی حقوق بین‌الملل را از جمله اصولی برمی‌شمرد که  برای نظم جهانی ضروری هستند و عدم توجه به آنها را موجب بی‌ثباتی در روابط بین‌الملل می‌داند. او با سراحت بیان می کند " برخی از ابعاد رفتار آمریکا و ناتو با منطق جهانی شدن مطابقت ندارد و بر مبنای تفکر بلوکی دوران جنگ سرد استوار است".   یکی از راهکارهای مهم روسیه در این تقابل, هم‌گرایی با چین است که به صورت رسمی در قالب پیمان شانگهای دنبال خواهد شد و در کنار این پیمان، همکاری دو کشور در شورای امنیت سازمان ملل نیز قابل توجه است. 

بنابراین در دنیایی که ،بعنوان نمونه، برخی از اعضای حماس که ارتزاق آنها از منابع مادی و معنوی ایران است، آشکارا و بدون هیچ پرده پوشی اعلام می نمایند که در صورت حمله به ایران از ایران طرف داری نخواهند کرد! و براساس منافع ملت خود عمل خواهند نمود، زیرا می دانند در صورت جنگ، هیچ گونه شانسی برای ایران متصور نیست و فقط ممکن است هزینه طرف مقابل کمی بالا رود و شکست ایران قطعی است، و در شرایطی که موضع گیری پوتین نوید شروع نوع مدرنی از جنگ سرد را می دهد؛ باید این پیام را بفهمیم که "مسیر خود برای توانمند شدن را باید با بهره گیری از همه فرصت ها درهمه معادلات بین المللی و بدون کمترین خطا و گره زدن سرنوشت خود به این و آن به پیش ببریم".  

 

به یاری خدا


 جمعه 90/12/19ساعت  12:57 صبح   م. رسول زاده 
  نظر شما چیه؟()

از حوزه انتخابیه شهرستان کاشان و آران و بیدگل ؛ عباسعلی منصوری آرانی راهی   مجلس نهم شد.

خبر کوتاه اما بسیار غافلگیر کننده بود. کسانی که با جغرافیای سیاسی – اجتمایی منطقه کاشان و آران و بیدگل آشنایی دارند، علی رغم کسرت کاندیداهای شهر کاشان و تک کاندید شهر آران و بیدگل و اتحاد اعلام نشده و غیر قابل تصور مردم آران و بیدگل و با وجود رقابت های دیرینه دو شهر بیدگل و آران که چند سالی است تبدیل به شهرستان آران و بیدگل شده اند، وهر از گاهی رقابتهای آنها با ندانم کاری به درگیری و اختلاف کشیده شده است، چنین اتفاقی را ناممکن می دانستند. در خوش بینانه ترین سناریو، پیش بینی می شد که انتخابات به دور دوم کشیده شود و در دور دوم نیز نماینده کاشان با توجه به جمعیت بیشتر و قانون "بازی تعداد" به مجلس راه یابد.

صرف نظر از عملکرد و دستاورد های مجلس های شورا (اعم از ملی و اسلامی ) و تاثیر ناچیز آنها در روند جامعه و رویه حکومت ها، بودن یا نبودن یک نماینده در چنین مجالسی تاثیر چندانی نخواهد داشت، گرچه بوده اند افرادی که به تنهایی و با آزادمنشی و شجاعت و شهامت از کل مجلس تاثیر گزارتر بوده اند و منشاً تغییراتی شده اند. اما نباید از نظر دور داشت که این مملکت در سده اخیر جولانگاه هزار دستان ها و محفلی ها بوده و می باشد.  و در چنین فضایی تغییر و تحول یا کمی ملایم تربه قول امروزیها اصلاحات بسیار مشکل می نماید. بعنوان نمونه در یکی از وبلاگها، اصل هایی از قانون اساسی تحت عنوان " حقوق ملت " آورده شده است که وقتی تک تک اصول ( اصول 19 تا 36 قانون اساسی ) را می خوانیم، با توجه به وقایع چند سال اخیر ، بیشتر به لطیفه شباهت دارد تا به قانون اساسی حاکم بر جامعه.   حال چه انتظاری می توان از یک نماینده داشت که در نهایت قوانین مصوب مجلسش به هیچ گرفته می شود؟

و اما آنچه سوژه این گفتار شد، انتخاب نماینده شهرستان های کاشان و آران و بیدگل می باشد.  کاشان شهری باستانی با قدمت چند هزار ساله و تاریخ و فرهنگ غنی و کهن با مشاهیر علمی و ادبی فراوان و وضع اقتصادی متوسط به بالا و دارای شهرت جهانی، که سالهاست بدنبال استان شدن در تقسیمات کشوری نیز هست، از یک طرف، و شهرستان گمنام آران و بیدگل با استعداد های فراوان که سالها در سایه شهرستان کاشان دیده نشده اند و اخیراً بواسطه پخش مراسم مذهبی از زیارت محمد هلال در ایام محرم تا حدودی نام ان از سایه سنگین شهرت و اعتبار کاشان خارج شده است، از طرف دیگر، دارای یک نماینده در مجلس هستند، البته بخش قمصر و نطنز نیز یک نماینده در مجلس دارند و انشاالله در دوره بعدی مجلس شهرستان آران و بیدگل نماینده مستقل خواهد داشت.   

 شهرستان آران و بیدگل متشکل از شهر های بیدگل و آران که چند سالی است در تقسیمات کشوری شهرستان شده است و با وجود فاصله اندک جغرافیایی با کاشان ( 6 کیلومتر) و محصوربودن در کویر مرکزی ایران که تنها راه ارتباطی آن با جامعه مدنی از طریق کاشان می باشد، و تا چهار سال قبل از انقلاب حتی دبیرستان هم نداشت و اگر همت و تلاش تعدادی از دبیران آن دوران نبود که با کمک های مردمی والدین دانش آموزان اقدام به ساختن چند کلاس ( 3 کلاس) نمودند ، و دبیرستان را به آران و بیدگل آوردند، نبود ، شاید خیلی از استعدادهای مردم این منطقه امکان ادامه تحصیل هم نمی یافتند،  حالا داره با کاشان در رقابت سازنده قرار گرفته است.

اکنون آران و بیدگلی های گمنام اما سخت کوش، با انگیزه بالای وطن دوستی که به اشتباه ناسیونالیست خوانده می شوند،  با اتحاد عاقلانه خود و با و جود همه رقابت ها و اختلافاتشان، و جمعیت در حدود یک سوم جمعیت کاشان، بر شهرستان کاشان که بواسطه  شهرت ملی و جهانی و کم شمردن رقبا، و تفرق و به خود مشغول شدن، پیروز می شوند.   کاشانی ها علی رغم سابقه طولانی سلطه بر منطقه وبدلیل نگاه متکبرانه و از بالا به پایین، تنها کرسی نماینگی شان  را به فردی از جامعه فرتر ( نه کمتر) از خود می بازند، تا درسی بزرگ به مدیران ارشد انتصابی کشور در شرایطی که قدرت مندان جهان ( آمریکا) بدنبال دهکده جهانی هستند که به ظاهر پیام زمین برای همه جهانیان را می دهند و در باطن بدنبال تصاحب منابع زمین به نفع کدخدای جهان هستند (شاید بزودی اختصاصی به این بحث بپردازم)، داده باشد، که تقسیم مردم به دسته و گروه و خودی و نخودی و عوام و خواص و غیره چیزی جز تفرقه و سرخوردگی و شکست بدنبال نخواهد داشت. تنها در سایه اتحاد و رعایت حقوق همه ایرانیها در محدوده قانون اساسی می توان به پیروزی و رفع طمع سلطه گران جهانی از کشورمان امیدوار بود.

به امید چنین روزی.


 دوشنبه 90/12/15ساعت  12:32 عصر   م. رسول زاده 
  نظر شما چیه؟()

با نگاه به تیتر بعضی خبرهای این روزها وظیفه شد تا بعنوان دوست دار وطن به همه، اعم از خارجی و داخلی بگوییم، "ایرانی با هر مرام و قوم و دین و عقیده و گروه و دسته و قبیله، حتی برای لحظه ای تجاوز بیگانگان، تحت هر پوشش و شعار و بهانه، را تحمل نمی نماید و با تمام وجود و هستی خود، و همه با هم در صف واحد، دشمن را با خفت و خواری سرجایش می نشاند. به یاری خداوند."

تصویب لایحه لیبرمن (که «قابلیت» تولید سلاح هسته ای، یعنی همان دانش و فناوری که ایران در   حال حاضر از آن بهره می برد را به «خط قرمز» آمریکا علیه ایران تبدیل می کند )می تواند «مجوز   سیاسی استفاده از نیروی نظامی» علیه ایران را تقدیم آمریکا کند. 

  سناتورها   اعلام کردند که هنوز هم هدف شان دستیابی به یک راه حل دیپلماتیک است و معتقدند که   تحریم ها علیه ایران در حال اثرگذاری هستند اما اگر تمام تلاش های دیگر با ناکامی   روبرو شوند، حمله نظامی را بر استراتژی مهار ارجح می دانند  .
این روزها همه صحبت از حمله نظام به ایران می کنند. نمونه خبر های بالا بخوبی گویای این واقعیت است. عبارت های"راه حل سیاسی " و" تحریم های چه وچه "و "همه گزینه ها روی میز است" جای خود را به ادبیات ، " توصیه به اسراییل که خویشتن داری نماید"، تا سیاست بازان حرفه ای در یک بازی نا عادلان در مقابله با شعار پردازان تازه کار همه قطعه های پازل تهاجم را تکمیل کنند، و تهدیدهایی از قبیل حمله اتمی ( اضهارات رییس جمهور سابق آمریکا "کلینتون" مبنی بر اینکه اگر ایران ... جامعه ایران بکلی نابود خواهد شد ) داده است وگفتگوهای 5+1 با ایران، همراه با حرکات عوام فریب صلح جویانه و نامه پراکنی و ارصال پیام وروانه کردن میانجی برای پایان دادن اختلافات بین ایران و آمریکا، از طرف غرب همه درمسیر تکمیل جورچین حمله به ایران است، که به دنیا بگویند که ما همه راه های ممکن برای جلوگیری از جراهی نظامی را انجام دادیم!!!

از طرفی لحن صحبت ما با مردم که ، آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند، تحریم بی تاثیر است، و آمریکا در باطلاق عراق و افغانستان گرفتار است، و آمریکا و اروپا در شرایط بحران هستند و توان گشودن جبهه جدید را ندارندو غیره جدی تر شده است و به تهدید هم روی آورده ایم!.   مسیر کنونی، راهی خطرناک است؛ آیا حرکت در مسیر دیگرممکن است؟

اگر به روند اتمی شدن روسیه و چین و حتی فرانسه نگاه کنیم همگی آنها در مقاطع مشابه آنچه ما در آن هستیم با تهدید حمله نظامی آمریکا مواجه بوده اند.  آنها هوشمندانه و البته شجاعانه و با مظلوم نمایی که خواهان استفاده صلح آمیز از انرژی هسته ای هستند، به سلامت از آن مقاطع گذشتند و پس از آنکه به توانمندی هسته ای رسیدند، آمریکا بجای تهدید کردن ، بعنوان رغیب با آنها رفتار نموده است. آنها چگونه از این مراحل گذشتند؟ ظاهرا ما به اندازه کافی شجاع هستیم، اما آیا به همان اندازه هوشمندانه حرکت می کنیم؟

اینجا روی سخن با خودمان است، اینکه جبهه متحد غرب به رهبری آمریکا در تدارک حمله به ایران است و همه ابزار های حقوقی و اقتصادی و نظامی و ... را فراهم آورده ، تعجبی ندارد. آنها به فکر منافع کشورشان و حفظ سلطه خود بر دنیا هستند و به ظاهر هم اشکالی ندارد! چون دنیا که مثلا سیستم تامین اجتمایی ندارد ، تا حقوق هر کسی را برایش در نظر بگیرند و تقدیمش نمایند. هر کسی برای احقاق حقوقش باید تلاش کند و چانه زنی نماید و در نهایت برای آن مبارزه کند.

و اما تکلیف چیست؟ در تاریخ این سرزمین تلخ ترین و تاریک ترین دوره و زمانها، مقاطعی است که این کشور مورد هجوم و کشتار و قتل و غارت بیگانگان قرارگرفته، مانند حمله امپراطوری روم، حمله عربها، حمله مغولها، و ... آیا کسی در میان طرفداران بر اندازی به هر قیمتی، حتی اشغال و قتل و غارت این سرزمین، و هم اندیشان اینچنینی شان هست که اشغال و تخریب و قتل و غارت در مقاطع تاریخی یاد شده را تایید نماید؟ ما در باره مردمان و نخبگان و حاکمان آن زمان چه احساسی داریم؟ آیا همه غصورها فقط متوجه حاکمان بوده است؟ یا نخبگان آن دوران نیز کوتاهی کرده اند؟ آیا مردم مقصر بوده اند که رهبران دوران خود را تنها گذاشه اند؟ یا اینکه همه آنها به سهم خود در مصیبت های وارد شده مقصر بوده اند. هر چه بوده و هرکس مقصر بوده، تاوانش را همگی پرداخته اند.  مگر تاریخ برای درس آموختن نیست ؟ چرا نسخه های مسموم و کشنده تجویز و تبلیغ می شود؟ در حالیکه آهنگ: ایران ایران سرم روی تن من --- نباشه اگه بیگانه بشه همو طن من !!! زمزمه می کنند.

 بسیاری از همفکران این چنینی، سلمان فارسی را، بواسطه ترغیب مسلمانها برای حمله به ایران، خیانتکار می دانند، با اینکه  گروهی عمل سلمان را به مرحمت و باز شدن درهای رحمت الهی به روی مردم ایران تعبیر می کنند و می گویند اسلام برای مردم ما سعادت دنیوی و اخروی به ارمغان آورده است.  البته سعادت دنیوی اش را که می بینیم!، فقیر ترین و ضعیف ترین جوامع در جهان، جوامع مسلمونهاست در حالی که غنی ترین و استراتژیک ترین منابع طبیعی را خداوند نصیب آنها کرده است. اگر قرار باشد سعادت اخروی هم اینچنین باشد که تکلیف معلوم است. 

حال چگونه خودپرستان طرفدار بر اندازی به هر قیمتی به ترغیب و تشویق آمریکا و اروپا برای حمله به ایران می پردازند؟ و به رهایی وطن بدست سربازان یانکیها دلبسته اند و خود را وطن پرست می دانند و دم از کوروش و دایوش و رستم و سهراب و آرش و فردوسی و ... میزنند، و خودشان جان بی مقدار شان را بر داشته و در پشت خاک ریز کسانی که چشم طمع به وطن ما دوخته اند سنگر گرفته اند، و به امید منجی بیگانه نشسته اند؟  و به سرشکستگی ملی و تن دادن به ننگ اشغال بیگانه و قتل و غارت مردمی که به راستی همه سختی ها و کاستیها را تحمل مکنند تا کشورشان و ملتشان سربلند و سرافراز باشند، رضایت  می دهند؟ در حالی که عمل سلمان فارسی را خیانت و رفتار خود را آزادی خواهانه می شمارند؟!!!

سرزمین ایران از نیک مردمانی که با تحمل همه سختیها و قتل و غارتهایی که از تجاوزگران دوران کشیده اند ، حفظ شده و به ما ارث رسیده است، فردوسی می گوید:  اگر سر به سر تن به کشتن دهیم --- از آن به که کشور به دشمن دهیم--- چگونه ممکن این مردم تجویز کسانی را که به هر بهانه جان بی مقدارشان را بر داشته و در پشت خاک ریز دشمن سنگر گرفته اند، عمل نمایند. اگر اربابان زور و تزویر دنیا خیلی به حقوق بشر و رهایی مردم کشورهای دیگر از ظلم و فقر علاقه مندند، گرسنه گان دنیا را سیر کنند، و خرابی های آنها را آباد کنند.

چه کودکانه است تصور اینکه عده ای می خواهند از آن سر دنیا بیایند اینجا و با فدا کردن سربازان خود و هزینه کردن از جیب مردمشان ، ما را آزاد کنند و بعد هم با کلی احترام و عذرخواهی و کمک و هدایا کشور را بدست ما بدهند و اینجا را ترک کنند و بگویند : اگه بازم کسی شما را اذیت کرد ما را خبر کنید!!؟؟!!؟؟

"ایرانی با هر مرام و قوم و دین و عقیده و گروه و دسته و قبیله، حتی برای لحظه ای تجاوز بیگانگان، تحت هر پوشش و شعار و بهانه، را تحمل نمی نماید و با تمام وجود و هستی خود، و همه با هم در صف واحد، دشمن را با خفت و خواری سرجایش می نشاند. به یاری خداوند."


 شنبه 90/12/6ساعت  11:42 صبح   م. رسول زاده 
  نظر شما چیه؟()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
قهرمان
یاد من باشد از فردا صبح
همنشین باد
گمشده ...
زیر پوست مردم سالاری ( 1 )
زیر پوست مردم سالاری ( 2 )
مهاجرت!!! تهدید؟ یا فرصت؟
تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی را پاس بداریم
با کویر مهربانتر باشیم
[عناوین آرشیوشده]