سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نامگزاری امسال به سال "تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی " توسط عالی ترین مقام کشور گویای اهمیت حیاتی تولید ملی از منظر اجتمایی، اقتصادی، امنیت ملی، و شان و جایگاه کشور در جامعه جهانی از یک طرف و غفلت از توانمند سازی فناوری و تولید داخل بطور بنیادین و اصولی در دهه های گذشته از منظری دیگر بوده است. 

از جمله تحرکات بنیادین که در سال "تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی " در کوشه و کنار به چشم می خورد و به گوش می رسد؛ "اصلاح قانون حداکثر استفاده از توان تولیدی و خدماتی درتأمین نیازهای کشور و تقویت آنها در امر صادرات" و تصویب یک فوریت آن در مجلس هشتم -  پیش نویس "قانون ایجاد فضای مساعد کارآفرینی و رفع موانع کسب و کار"  - "تشکیل شورای عالی توسعه توان ساخت داخل" در وزارت نفت - تدوین و ابلاغ " منشور توسعه توان ساخت داخل" توسط وزیر محترم نفت -  آئین نامه تشکیل و فعالیت قطب های پژوهش و فناوری وزارت نفت - نظام جامع راهبری پژوهش، فناوری و نوآوری وزارت نفت - و در دستور کار بودن تشکیل "سازمان جهاد خودکفایی"  در نفت - و غیره می باشد. البته قوانین و دستور العمل های اجرای بنیادین ، بدون اجرای صحیح و اصلاح موردی با توجه به شرایط اجرایی، بی اثر یا کم اثر خواهد بود.

   امید است  سال "تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی " دلیلی شود تا تصمیم گیران کشور جدی تر به  موضوع تولید ملی بپردازند، و در پایان سال آثار ملموث و عملی اقدامات و برنامه ها نیاز به جمع آوری گزارشهای سطحی و شعار گونه برای ارایه به افکار عمومی را نداشته باشد.  

   جنب و جوش قابل تحسین ارگانها و وزارت خانه در ارتباط با سال تولید ملی در مواردی به تاجیل های بی مورد  منجرشده است که رسیدن به نتیجه مطلوب را با تردید مواجه می نماید.  دهه ها بل صده ها غافل بوده ایم،  اکنون طوری نقشه راه را ترسیم کنیم که در مسیر حرکت فقط به اصلاحات بپردازیم، نه آنکه مجبور شویم راه رفته را بی خیال و حرکت از نو.    

در نوشته های پیشین تحت عنوان "آسیب شناسی عقب ماندگی تکنولوژیک " به دلایل عقب ماندگی تکنولوژی ،  آثار عقب ماندگی ، و راه حلهای رفع عقب ماندگی - ودر "حمایت از ساخت داخل چرا ؟ و چگونه ؟ "  به چرا و چگونگی آن بطور اجمال پرداخته شده است که تکرار آنها ضرورت ندارد . آنچه در اینجا لازم به یادآوریست، پرهیز از تکرار کج راهه رفتن هاست.

از نفت مثال بیاوریم که همه چیزمان نفتی است. یکصد سال و اندی است که نفت داریم و صنعت نفت و عواید حاصل از فروش نفت و ارتزاق از آن . توسعه صنعتی نیم بندی هم داشته ایم،  به این صورت که صنعت دست چندم را از کشورهای صنعتی وارد کرده ایم و خودمان را وابسته به تجهیزات و قطعات و مواد مصرفی آنها . از توسعه تکنولوژی و فناوری این صنعت هم غافل بوده ایم . چون هرچه می خواسته ایم خوب و ارزانش را از هر طرف به ما تعارف کرده اند و کلی هم سور و مهمانی و تشکر که مشتری تاج سرماست . قوانینمان را هم متناسب با روند واردات تنظیم کرده ایم، سیستمهای مالی و اداری و گمرکات و غیره نیز برای خدمت به این روند شکل گرفته اند. دانش پالایشگاه و پتروشیمی بماند از دانش مواد مصرفی از قبیل کاتالیست ها و مواد شیمیایی نیز غافل مانده ایم .   بخش خصوصی ما هم همین روند را دنبال کرده است. نه دانش و فناوری بومی دارد و نه مواد اولیه. با افزایش فشارهای سیاسی و اقتصادی، حریف امروز و رفیق دیروز، به فکر افتادیم که به خودمان اتکا کنیم . اما ابزارمان همان هایی است که ما را به این وضعیت دچار کرده است، و در سالهای اخیر فرسوده تر نیز شده اند .  پس عقلای جمع را جمع کردیم و پس از برآیندگیری از دانش و تحقیق و تجربه آنها و عبورش از صافی ارزشها، سند چشم انداز نوشتیم و برنامه های یکم، دوم ، .....و پنجم توسعه . تصمیم گیران و راهبران اجتمایی بر آن شدند تا اقتصاد و صنعت را از دست نا اهل (دولت) بستانند و بدست اهلش (مردم) بسپاریند .

واگذاری ها و برون سپاری ها آغاز شد و جمعی به نان و نوائی رسیدند . اندکی گذشت و شامه ها تیز شد . آمار نشان داد که جسم تصدی گری دولت درهمین چند سال واگذاری به اندازه ده ها برابر واگذاری ها رشد داشته است !!! بدلیل سرمایه گذاری های جدید. و با بررسی بیشتر ظن "خصوصی بازی" به جای "خصوصی سازی" به یقین گرائید و ...

هنوز مردم سپاری کسب و کار و اجرای اصل 44 قانون اساسی اوایل راه نیم بد خود است که سامانه خرید متمرکز کالا ! درست می کنیم و پژوهش و توسعه را متمرکز می نماییم !! . سرنوشت آن را نیز به کسانی می سپاریم که شاید در بیان یا تدریس نظریه ها در کلاس درس ظرف یکی دو ساعت کار را به نتیجه برسانند، اما در عمل پس از تدوین یک یا چند نظام نامه و نظام اجرائی و بخش نامه، در کناری عاطل و باطل می نشینند تا دیگران به ساز ناهماهنگ و ناموزون آنها   کنسرت های موزون بنوازند و این سرزمین شعار زده را از غفلت چند صد ساله برهانند و بر صدر   ملت های منطقه نشانند و بعنوان الگو قرار دهند!! .

موقع آن رسیده است که جمعی مرکب از همه نظرها و نظریه ها و فکرها، فارغ از ارزشهای سلیقه ای و فرعی، وصرفا جهت پرداختن به منافع ملی و جمعی، راهکارهایی را ترسیم کنند که پس از چند صباحی با خاموش شدن بلندگوهای بی محتوا، بااندک نسیم به سخره و فراموشی نروند . مقهور عنوان های دهان پر کن و وسعت ساختمانها و تعداد پرسنل هم نشویم که یک مرد جنگی به از صد هزار.

باز مثال از نفت بیاورم، چهل سال و اندی است پژوهشگاه صنعت نفت داریم ولشگر پژوهندگان شکل داده ایم، اکنون که حریف ضعف مان را به رخمان کشیده، متوجه شده ایم که پژوهشگاهمان تشکیلاتی تشریفاتی بوده است و هیچ دست آوردی قابل اعتنا نداشته است . اکنون از این بلور تزئینی و شکستنی می خواهیم کاستی هایمان را بر طرف کند، خوب معلوم است که هم گران است و هم تناسبی با کارآیی هایی که ما انتظار داریم ندارد .  دانش اقتصادی می گوید سرمایه سوخته را از هرکجا رهایش کنیم جلوی اتلاف سرمایه های مادی و انسانی بیشتر را می گیریم و زمان را هم بیش از این هدر نمی دهیم .

پژوهشگاه را محور قرار دادن به امید هم افزایی و رسوب دانش در آنجا ، به راه بادیه رفتن است. مگر فلسفله وجودی پژوهشگاه چه بوده است که اکنون باید به فکر گروه بندی مواد مورد نیازصنعت باشیم و بعد به تدوین برنامه برای دانش و فناوری و تولید داخل آنها.؟    سرمایه های ارزشمند انسانی را در باطلاق های کارمندی گرفتار کردن همان سر نوشتی را نصیبمان می کند که در آن گرفتاریم. با تمام احترامی را که برای دانشمندان پژوهشگاه قایل هستیم باید بگویم تحقیق و پژوهش و نو آوری سنخیتی با روحیه کارمندی ندارد. پژوهشگاه را به پژوهندگانش واگزاریم و هم سنگ با بخش خصوصی در حال شکل گیری، به انها کار و ماموریت بدهیم. کج راه ای را که چهل سال و اندی پیموده ایم ، ترمیم و اصلاح اساسی کنیم.

 

به یاری خدا

 

 

 


 دوشنبه 91/1/28ساعت  11:4 صبح   م. رسول زاده 
  نظر شما چیه؟()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
قهرمان
یاد من باشد از فردا صبح
همنشین باد
گمشده ...
زیر پوست مردم سالاری ( 1 )
زیر پوست مردم سالاری ( 2 )
مهاجرت!!! تهدید؟ یا فرصت؟
تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی را پاس بداریم
با کویر مهربانتر باشیم
[عناوین آرشیوشده]