حمایت از ساخت داخل چرا ؟ و چگونه ؟
شعار حمایت از ساخت داخل به شکل پر رنگ آن سابقه ای به عمر انقلاب اسلامی ایران دارد . البته قبل از انقلاب نیز برنامه هایی برای ایجاد کارگاههای سازنده تجهیزات و ماشین آلات با مشارکت صاحبان تکنولوژی وجود داشته است که بعضی از این کارگاهها به صورت شرکتها های سازنده به فعالیت خود تا این دوره ادامه داده اند .اما شعار حمایت از ساخت داخل به شکل پر رنگ آن در بعد از انقلاب اسلامی ، خصوصا" در دوران دفاع مقدس و اعمال تحریم هایی ازطرف قدرت های بزرگ جهانی بر علیه ملت ایران ، سالهاست که تکرار می شود .
اگرچه پیشرفت هایی در بعضی از زمینه ها حاصل شده است اما در مقایسه با رشد فوق العاده کشورهای در حال توسعه در زمینه صنایع داخلی شان و اختصاص سهم هایی قابل ملاحظه از بازارهای جهانی به تولیدات و محصولات خود ، کشور ما با زحمت و به طور خزنده به جلو حرکت کرده است .
در هیاهوی حمایت از ساخت داخل ، ساخت داخل نیز مانند مستضعفان که حامی های ثروتمند دارد و در نیاز به سر می برند ، متولیانی مقتدر دارد ولی در مظلومیت عریان به سر می برد .
ما در این بخش سعی خواهیم نمود تا با بیان ضرورتهایی که ما را ملزم به حمایت از ساخت داخل می کند ، به بررسی سیاست های سالهای گذشته در امر حمایت از ساخت داخل و انتقال تکنولوژی بنماییم و با نمایاندن نقاط مثبت این سیاست ها و دست آوردهای آن به کاستیهای آن نیز پرداخته و با ارائه پیشنهادات سازنده جهت ترمیم کاستیها ، روند رشد صنایع و ارتقاء فن آوری داخلی را به روند رشد حرکت کشورهای در حال توسعه که رشد قابل قبولی دارند برسانیم .
در این مسیر لازم است قوانین و دستورالعمل های موجود بازنگری بنیادی شده و با دیدگاه سخاوتمندانه گارگزاران متولی حمایت از ساخت داخل را در مسیر عزم ملی برای ارتقاء کمی و کیفی تولیدات داخلی و سهم خواهی از بازارهای جهانی روانه مأموریت محوله نمود .
حمایت از ساخت داخل ، چرا ؟
در جهان امروز توانایی در تولیدات داخلی و یا مدیریت تولید در داخل صرفنظر از اشتغال زایی و افزایش امنیت و ارتقا تامین اجتمایی ، به عنوان وسیله و ابزاری مؤثر برای کسب قدرت و تسلط روز افزون در عرصه های بین المللی مطرح است . کشورهای توانمند در عرصه تولیدات داخلی ، از دانش ساخت و تولید خود نه تنها برای کسب منافع اقتصادی و درآمد سود می برند بلکه برای دستیابی به اهداف سیاسی ، فرهنگی و غیر اقتصادی نیز از آن بهره می گیرند . بعنوان مثال توجه کنیم به زندگی امروزه جامعه خودمان ، چگونه شکل گرفته است ؟
وسایل نقلیه ، وسایل ارتباطی ، و غیره . اینها همگی محصول تکنولوژی و توانایی تولید کشورهای توانمند در عرصه تولیدات داخلی شان است . به همراه وارد شدن این وسایل فرهنگ استفاده از آنها هم به جامعه ما وارد می شود و جامعه را از درون به مرز خود بیگانگی می کشانند.
بنابراین تولیدات داخلی اهمیتی فراتر از ارزش افزوده و تأمین مایحتاج صنعتی و معمولی را پیدا می کند و می تواند ابزاری برای رفع تهدید های سیاسی ، فرهنگی و امنیتی برای کشور باشد .
این ضرورتها ، برای کشوری که ساز ناهمگون با نظم نوین سلطه برجهان کوک کرده است و ملتی توانمند و مستعد از نظر منابع انسانی و زیر بنایی تولید دارد و ملتی که با تهدید های بالفعل و بالقوه استراتژیک مواجه است ، حمایت ازساخت داخل و رشد و شکوفائی تولیدات داخلی را اجتناب ناپذیر می نماید .
حمایت از ساخت داخل ، چگونه ؟
پاسخ این سؤال کوتاه نیاز به بررسی های جامع عملکردها ، تفکر ، خلاقیت ، برنامه ریزی ، پشتکار و عزم جدی در تمام زمینه ها دارد. پرداختن به سیاست های سالهای گذشته در امر حمایت از ساخت داخل و انتقال تکنولوژی و نمایاندن نقاط مثبت این سیاست ها و دست آوردهای آن و تحلیل کاستیهای آن و ارائه پیشنهادات سازنده جهت ترمیم کاستیها در زمینه رشد صنایع داخلی و ارتقاء فن آوری داخلی نیازمند فرصت جدا گانه است و در شماره های آتی به آن خواهیم پرداخت .
مطالعه روند پیشرفت صنعت و تولیدات صنعتی در کشورهای تازه توسعه یافته و در حال توسعه که در زمینه تولیدات داخلی و اختصاص سهمی از بازار جهانی به خود موفق عمل نموده اند ، لزوم سیاست گذاری ، هدف گذاری ، تدوین استراتژی ، برنامه ریزی ، حمایت و هدایت هوشمندانه و همه جانبه تولیدات داخلی ، فرهنگ سازی ، و عملیاتی نمودن جدی و مستمر برنامه ها در محدوده برنامه های کوتاه مدت ، میان مدت و بلند مدت را اجتناب ناپذیر می نماید. ساخت داخل و شکوفایی تولیدات داخلی عزمی فرابخشی می طلبد که با دستورالعمل و فرمان عملی نخواهد شد بلکه برنامه راهبردی میخواهد .
ü سیاست گذاری ها می تواند در بالاترین سطح مدیریت اجرائی کشور و با توجه به سند چشم انداز توسعه کشور تهیه و ابلاغ گردد .
ü تعیین اهداف باید در کمیته های تخصصی در سطح وزرا تعیین و ابلاغ گردند بدین معنی که در هر صنعت چشم اندازی برای انتخاب و توسعه تکنولوژی با برنامه راهبردی داشته باشیم . به عنوان نمونه کمیته ای متشکل از وزارت نفت ، وزارت صنایع ، وزارت نیرو ، وزرات بازرگانی ، و وزارت آموزش عالی وظیفه هدف گذاریهای صنعتی در راستای سیاست گذاری ها بر مبنای سند چشم انداز توسعه کشور را به عهده خواهد داشت و این کمیته همچنین وظایف اعضای کمیته تخصصی مذکور را ( بعنوان مثال وزارت نفت ) در تعقیب و اجرائی نمودن اهداف تعیین خواهد نمود . اکنون هر وزارتخانه با تدوین استراتژی با توجه به توان تخصصی آن وزارتخانه و البته توان تخصصی بخش خصوصی و مزیتهای نسبی کشور نسبت به تعیین اهداف جزئی تر در راستای هدف تعیین شده و تهیه برنامه های اجرائی با ترمیم زیر ساختهای موجود و تکمیل آن در جهت اجرا اقدام خواهد نمود . البته این دید که همه کارها داخلی باشد در فضای موجود کسب و کار پسندیده نسبت و شاید غیر قابل قبول باشد ، مهم مدیریت تکنولوژی و استقرار مرکز تصمیم گیری در داخل کشور است و اینکه در تصمیم گیری ها تأثیر گذار باشیم .
ü هم راستا با تدوین سیاستها ، تعیین اهداف و تدوین استراتژی ها برای توسعه صنایع داخلی که در قوه مجریه پیگیری و اجرا می گردد ، لازم است اصلاح و ترمیم قوانین و مقررات و دستورالعملها در زمینه های حقوقی ، سرمایه ای و مالی ، مشوقهای صادراتی ، ساختارهای حمایت و پشتیبانی و اختیارات آنها در نهادهای قانون گذاری در دستور کار قرار گیرد .
ü در نظر داشته باشیم که ترویج فرهنگ مشارکت بین تولید کننده و مصرف کننده صنعتی ، و همچنین ترویج فرهنگ مشارکت بین پیمانکاران اعم از پیمانکاران طراح و پیمانکاران ساخت و نصب ، چه داخلی و چه خارجی ، امری الزامی است . این مقوله همکاری و مشارکت متولیان فرهنگی و ارتباطی جامعه را میطلبد.
ü علی رغم سیاست گذاریهای حمایتی دولت از تولیدات داخلی ، نخبگان کشور و فارغ التحصیلان و صنعت گران نیز باید مهیای کارآفرینی باشند و البته دولت نیز ابزار و زیر ساختهای آن را با سیاست گذاری ایجاد نماید . بخش خصوصی نیز باید توجه داشته باشند که مشتری راه حل می خواهد نه محصول همچنین کالایی که تولید می نماید در حد پذیرش جهانی باشد و اولویت بحث اقتصادی را لحاظ نموده باشد . بخش خصوصی نباید توقع داشته باشید دولت جور خودکفائی در حوضه هاییکه صنعتگر خصوصی باید راهبری نماید مانند کیفیت و قیمت را به تنهایی بکشد .
ماشااله رسول زاده